پیشگفتار
ارزش علم
شرف و فضیلت «علم» آن چنان روشن و مسلّم است كه نیازی به استدلال و اقامهی برهان ندارد. علم شرفی به آدمی میبخشد كه با داشتنِ آن به هیچ عامل شرفبخش دیگری نیاز نیست. در حالی كه آدم جاهل و نادان، چنان پستی و ذلّت در خویش احساس میكند كه با هیچ عاملی قادر بر رفع آن نمیگردد. این حدیث شریف از حضرت امام امیرالمؤمنین علی(ع) منقول است:
كَفى بِالْعِلْمِ شَرَفاً اَنْ یدّعیهِ مَنْ لا یحْسِنُهُ وَ یفْرَحُ اِذا نُسِبَ اِلَیهِ وَ كَفى بِالْجَهْلِ ذَمّاً یبْرَأُ مِنْهُ مَنْ هُوَ فِیهِ؛[1]
در شرفبخشی علم و كافی بودن آن از هر شرفی همین بس كه كسی كه فاقد آن است، ادّعای داشتنش را میكند و از این كه او را به «علم» نسبت دهند و عالمش بخوانند، خوشحال میگردد و در كفایت زشتی و ننگینی «جهل» همین بس كه كسی كه واجد آن است، از آن بیزاری میجوید [و خود را مبّرا و منزّه از آن میشمارد].
هم فرحبخش و هم غمانگیز
ما در زمانی به سر میبریم كه به فضل خدا گرایش مردم مخصوصاً طبقهی جوان را به تحصیل علم دین و فهم معارف اسلام و احكام قرآن رو به تزاید و گسترش میبینیم و از این جهت بسیار مسروریم و خدا را شاكریم. ولی از جهت دیگر میدانیم كه در هر عصر و در میان هر قومی افراد یا گروههایی پیدا میشوند که هوای جاه و حبّ مقام و ریاست و شهرت در وجودشان حاكم است و پیوسته در این فكر و اندیشهاند كه به طریقی خود را در میان مردم مطرح كنند و جمعی را به دنبال خود بیندازند و نوعی تشخّص و تعیّن به دست آورند، سرانجام به اهداف نفسانی و ای بسا به اغراض شیطانی خود نایل شوند و نیز گروه دیگری وجود دارند كه به فرمودهی امام امیرالمؤمنین علی(ع):
هَمَجٌ رَعاعٌ: اَتْباعُ کُلِّ ناعِقٍ یَمیلُونَ مَعَ کُلِّ ریحٍ؛[2]
نابخردانی بیسروپا كه دنبال هر صدایی میدوند و با هر بادی به حركت در میآیند.
این گروه، بی آن كه بفهمند و بشناسند، به دنبال گروه نخست به راه میافتند و بدون این كه خود بدانند، آنها را در رسیدن به مقاصد شومشان تشجیع و تحریض و یاری میكنند و معالاسف، همیشه و در هر زمان، اتّصال و به هم پیوستگی این دو گروه، یعنی گروه شیطان و گروه نادان، منشأ و منبع هرگونه شرّ و فسادی بوده است؛ چنان كه باز از حضرت مولی المتّقین(ع) منقول است كه:
قَصَمَ ظَهْری، عالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جاهِلٌ مَتَنَسِّکٌ؛[3]
كمرم را شكسته است دانای پرده در بیپروا و نادان عبادت پیشهی بیمحتوا.
و نیز از آن حضرت نقل شده است:
اِنَّ اَخْوَفَ عَلی هذِهِ الْاُمَّةِ مِنَ الدَّجّالِ اَئِمَّةٌ مُضِلُّونَ وَ هُمْ رُؤَساءُ اَهْلِ الْبِدَعِ؛[4]
خطرناکتر و هراسانگیزتر از دجّال* بر این امّت، پیشوایانی گمراهكنندهاند و آنان سر دستهی بدعت گذارانند [كه بیدینی را در لباس دینداری به خورد مردم میدهند].
و همان حضرت ضمن حدیث دیگری فرموده است:
فَاتَّقُوا الفاسِقَ مِنَ الْعُلَماءِ وَ الْجاهِلَ مِنَ الْمُتَعَبِّدینَ. اُولئِكَ فِتْنَةُ كُلِّ مَفْتونٍ. فَاِنّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ یقُولُ: یا عَلی! هَلاكُ اُمَّتِی عَلى یدَی كُلِّ مُنَافِقٍ عَلیمِ اللِّسانِ؛[5]
اینک بپرهیزید از عالمان فاسق بیتقوا و جاهلان عبادت پیشهی ناآگاه! اینان سبب گرفتار هر گرفتاری و مایهی فریب هر فریبخوردهای هستند. چرا كه من از رسول خدا(ص) شنیدم كه میفرمود: ای علی، هلاک و تباهی امّت من [پیوسته] به دست هر منافقِ دانای زبانآور است.
آری، ما مشاهده میكنیم كه در عصر و زمان ما و در میان مردم ما نیز اینچنین افراد و گروهها بس فراوانند و برای راهیابی به افكار سادهاندیشان زودباور، به غایت تلاش میكنند و از جمله راههای نفوذ آن جاهطلبان حیلهگر در قلوب این سادهدلان زودباور، همانا مسئلهی گرایش مشتاقانه نسل جوان به فراگیری علوم مربوط به اسلام و آگاهی از حقایق آسمانی قرآن است.
آری، این تقاضا كه از سرشت و فطرت آدمی سرچشمه گرفته و با تأكیدات و ترغیبات قرآن كریم و پیشوایان شرع مقدّس به اوج خود رسیده است، زمینهای مستعدّ و بازاری گرم برای عرضهی امتعهی فاسد اغواگران ابلیسی بهوجود آورده كه یک سلسله مطالب سست و بیاساس و احیاناً ضلالانگیز را كه محصول اوهام و خیالات خود و یا گذشتگان از منحرفین است، با پوستهای از ظواهرِ شرع اقدس و آیات متشابه و احادیث مبهم، با زیركی و تردستی خاصّ میآرایند و به گونهای دور از چشم تیزبین آگاهانِ بصیرِ امین به خورد سادهدلانِ سطحینگر میدهند و آن بیچارگان ناآگاه را به انحراف در عقیده و عمل وا میدارند و سرانجام از سعادت ابدی محرومشان میسازند!
و لذا موضوع گرایش روزافزون جوانان به فراگیر علوم و بهخصوص علوم اسلامی در عصر ما به همان اندازه كه فرحبخش و سرورانگیز است، به همان قدر از نظر زمینهساز بودنش برای نفوذ تباهیآورِ اضلالگرانِ خائن، تأسّفبار و غمانگیز است.
كدام علم و كدام معلّم؟
به همین جهت، در این شرایط فوقالعاده خطیر و حسّاس بسیار لازم است كه نسل عزیز جوان اوّلاً در مقام تشخیص و تمییز علوم برآیند و بدانند و بشناسند كه تحصیل كدام علم در مرتبهی اعلای اهمّیّت و اولویّت قرار گرفته و در تحقّق بخشیدن به سرنوشت انسانی و اسلامی آنها دخالتِ تامّ و لزوم حتمی و قطعی دارد تا پیش از همهی علوم و بیش از تمام آنها به تحصیل آن بپردازند و هیچگاه در به دست آوردن آن، مسامحه و سهلانگاری ننمایند و ثانیاً به فكر یافتن معلّم لایق و استاد كامل آن علم افتاده و مرجع و مَلْجَئی* برگزینند که هم خبیر بصیر باشد و هم وثیق* امین، تا با مراقبت و هوشیاری كامل در صراط مستقیم حركت كنند و به دام و كمند نااهلان و جوفروشان گندمنما نیفتند.
هدف این نگارش
حال، این جزوهی مختصر به همین منظور از قلم این بیبضاعت تنظیم پذیرفت تا هم علم لازمالتّحصیل بر هر فرد مسلمان را معرّفی نماید و هم شرایط مرجعیّت علمی را در جوّ جامعهی اسلامی و بهخصوص امّت شیعی بیان كند و طبعاً به تناسب بحث، سخنی از دو مسأله معروف اجتهاد و تقلید به میان آمده و ضمناً هشداری دربارهی راهیابی هلاكتبار فكر تسنّن به قلب جوانان و نوجوانان داده شده و در پایان نیز به بیماری خطرناک تصوّفگرایی در بین مردان و زنان و لزوم مبارزه با آن اشارهای شده است. به امید آن كه این نگارش تذكّری هر چند نارسا برای برخی از برادران و خواهران ایمانی به حساب آید و از این مسیر ـ ان شاءالله ـ رضای خداوند رحیم كریم حاصل شود و مغفرت و رحمت واسعهاش شامل حال همگی گردد.
خودآزمایی
1- در حدیث منقول از حضرت امام امیرالمؤمنین علی(ع)، علت شرفبخشی علم و كافی بودن آن از هر شرفی چه چیزی عنوان شده است؟
2- خطرناکتر و هراسانگیزتر از دجّال بر امّت اسلام چیست؟
پینوشتها
[1]ـ بحارالانوار، جلد 1، صفحهی 175، حدیث 107.
[2]ـ نهجالبلاغهی فیض، باب الحکم، حکمت139.
[3]ـ بحارالانوار، جلد 2، صفحهی 111، حدیث 25.
[4]ـ شرح نهجالبلاغهی اِبن ابی الحدید، جلد 20، حکمت632.
*دجّال: مردی کذّاب و فریبدهنده که در آخرالزّمان ظهور میکند و مردم را میفریبد.
[5]ـ خصال صدوق، صفحهی 69 و بحارالانوار، جلد 2، صفحهی 106، حدیث 3.
*مَلْجَئی: پناهگاهی.
*وثیق: مورد اعتماد.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی